تنفس ت شليك گلوله بود در دهانم

به جنازه ام دست می کشم
عادت کرده ام 
عادت کرده ام بر پیشانی ام بنشینم و گریه کنم
گاهی در اشک هایم/آوار بشوم/
آوارشده بودم/وقتی که/باتوم اشک آور بود/خیابان اشک آور بود/تجاوز اشک آور بود/خنده اشک آور بود
از هر طرف که عبور می کنم/همین تلخی ست
تابوتم را بردار/تنفس ت شلیک گلوله است در دهانم.

نظرات